پاندمی و کودکان: والدین چه کاری می توانند انجام دهند
مسلما هیچ چیز طبیعی درباره امری که جهان ما اکنون در حال تجربه آن است وجود ندارد. بعلاوه، این نظر که در طی چند ماه آینده به حالت طبیعی بر می گردیم، فانتزی بیش نیست. تا زمانی که COVID-19 کنترل نشود و یک واکسن ایمن و موثر وجود نداشته باشد، نمی توانیم زندگی خود را در جوامع از سر بگیریم. تقریباً هر تلاشی برای بازگشت به حالت عادی، اعم از افتتاح مدارس، تجمعات عمومی، فعالیتهای داخل خانه منجر به افزایش انتقال ویروس شده است. کاهش انتشار ویروس در حال غلبه بر هر گفتگو و هر تصمیم سیاست عمومی است یا اینکه غلبه کرده است. متأسفانه اینطور نیست، اما حتی با توجه به همه این موارد، دلیلی برای باور به اینکه از پس آن بر می آییم وجود دارد.
همچنان که زمان مبارزه است، آسمان آبی پیروزی در برابر ماست.
آنچه در طرف دیگر ظاهر می شود متفاوت خواهد بود. با توجه به ماهیت پویای فرهنگ، «نرم جدید» یک تجربه بسیار فردی خواهد بود. در این نوشتار، هیچ ایدهای ندارم که چه خواهد شد، و به طور کلی از پیشبینی کردن پرهیز می کنم. علیرغم این واقعیت که افرادی هستند که می گویند «پیشبینی کن، هیچ کس در صورت عدم وقوع پیشبینی هرگز از شما پاسخی نخواهد خواست»، فکر می کنم این کار از نظر فکری غیرمسئولانه است، بنابراین هیچ پیشبینی در اینجا صورت نخواهد پذیرفت.
چیزی که می دانیم این است که این تجربه جهانی تأثیر عمیقی بر کودکان در کوتاه مدت و بلند مدت خواهد گذاشت. در حالی که دقیقا نمی دانیم تاثیرات عاطفی و فکری این دوران روی رشد کودکان چه خواهد بود اما می دانیم که در شکلگیری نحوه درک کودکان از جهان و دیدگاه های آنها در مورد دنیایی که به ارث می برند و در نهایت بر آن حکومت می کنند، اثر می گذارد. بسیاری از مسائل دیگر از جمله تحصیل، مشارکت مدنی، کار، زندگی خانوادگی، جغرافیا و موارد دیگر وجود دارد که دچار تغییر خواهند شد. اینها پیشبینی نیست. بلکه مشاهداتی از آنچه در ماههای اخیر در پیش روی ما رخ داده است می باشند و همچنین اگر به دنبال راهنمایی درباره آنچه ممکن است در آینده رخ دهد، هستیم، باید به گذشته نگاه کنیم.
آنچه در شرف مشاهده آن هستیم «ترومای نسلی» است. این امر زمانی اتفاق می افتد که رویدادهای عمیق و فاجعه بار به حساسیتها شکل می دهند و در طولی فراتر از زمانی که بحران سپری شده است، طنین انداز می شوند. همانطور که ما جهان پس از COVID-19 را در نظر می گیریم، مهم است که به چند مورد توجه کنیم. نخست اینکه جهان در یک لحظه تغییر کرد. از قایقرانی به قرنطینه رسیدیم (هر چند با توجه به اختلافات و نابرابری های موجود در فرهنگ ما، چنین چیزی برا همه ممکن نیست) و در طی چند روز به تهدید به مرگ در هر کاری که انجام می دهیم. اگر این امر تروماتیک نیست، دیگر نمی دانم چه چیز تروماتیک است. دوم، و مهمتر از همه برای بچه ها، تقریباً هیچ کس و مطمئناً والدین بچهها، در زندگی خود چنین چیزی را تجربه نکرده است. در نتیجه، اشخاصی که بچه ها در زمان استرس و عدم اطمینان به آنها نگاه می کنند، مطلقا هیچگونه مرجعیتی و هیچ اطلاعی از آنچه در حال رخ دادن است، درباره این موضوع ندارند، و هیچ تجربه ای درباره چگونگی عبور از چنین بحرانی ندارند. همراه با آتش سوزی در شمال غربی اقیانوس آرام، تنشهای نژادی و اعتراضات و ناآرامیهای این دوره، احساس عدم قطعیت مداومی را ایجاد کرده است که برای همه ترسناک و اضطراب آور است.
بنابراین، در حالی که دقیقاً نمی دانیم چه اتفاقی خواهد افتاد، می دانیم که از این بحران عبور خواهیم کرد و احتمالاً برای نسل ها فرهنگ تغییر خواهد کرد. «ترومای نسلی» که در بالا ذکر شد، زمانی اتفاق می افتد که رویدادهای فرهنگی، درک و هویت را به صورت فردی و در بستر یک جامعه تغییر می دهند. این تغییرات توسط کودکان درونیسازی می شود، واکنش آنها را نسبت به جهان شکل می دهد و به نوبه خود به فرزندان خود نیز منتقل می کنند. از این رو، نسلی را خواهیم داشت که در زمان افسردگی بزرگ رشد کرده است و ترسهایشان را به فرزندانشان نیز منتقل می کنند. مایلم داستان یکی از دوستانم را روایت کنم که هنگام تمیز کردن اتاق زیر شیروانی پس از درگذشت مادرش، به جعبه ای با علامت «نخ خیلی کوتاه برای گره زدن» برخورد کرد و در واقع این همان چیزی بود که در جعبه وجود داشت. گذر از رکود و جنگ جهانی دوم محیط فرهنگی دهه 1950 را ایجاد کرد ، که مطمئناً برای همه خوب نبود، اما افسانه فرهنگ حومه Halcyon را ایجاد کرد. که به نوبه خود به جنگ ویتنام و جنگهای دیگر دامنه یافت. نکته این است که هر نسلی دارای رویدادهای تکوینی است که دیدگاه جهان را شکل می دهد و سپس به نسل بعدی منتقل می شود. در حالی که نسلهای بعدی تجربه مستقیمی از حوادث تروماتیک ندارند، تأثیرات آنها را در نحوه درک و ورود به جهان حقیقی احساس می کنند چرا که تاثیرگذارترین روشها برای شکل گیری ارزشها، از والدین و خانه آموخته شده است.
همه جوانب این قضیه بد نیست. ما این دوران را پشت سر خواهیم گذاشت و امیدواریم از آن درس بگیریم. همانطور که جان هیوود در 1546، چنین است: “باد بد، برای هیچکسی به خوبی نمیوزد.” ما قبلاً شاهد تحولات مثبتی از این موضوع بودیم. کسب و کارها در حال تطبیق هستند. ما در حال بازنگری بسیاری از ارزشهای ریشه دار هستیم و با آنها در حال تطبیق هستیم. این کاری است که انسانها می کنند: تطبیق می پذیرند.
اجازه دهید یک مثال برای شما بزنم. پس از همه دندان قروچه ها و عصبانیتهای استفاده از «تبلت» (برای یادگیری) که از دیدگاه بسیاری از متخصصان و مربیان به کودکان آسیب می زند، به ناگاه کودکانی را داریم که پنج ساعت یا بیشتر را روبهروی صفحه نمایشها می گذارند و به صورت مجازی مدرسه می روند. احتمالا به ذهن کسی خطور نکرده است که این جوانان مقید به تمرکز و یادگیری از طریق صفحه نمایش خواهند شد. این امر البته گمانه زنی است، اما اگر نگاه کردن به صفحه نمایش رفتار آموختهای باشد، منطقی به نظر می رسد (سالهاست که بر این باورم که برای بچه ها صفحه نمایش مهم نیست بلکه آنچه روی آن است مهم است). بنابراین، با برخی فعالیتهای بدنی خوب و ارتباط حضوری با خانواده، تعادل را برقرار کنید، که در این صورت راه خوبی پیش روی شما گذاشته می شود.
در اینباره فکر کنید که این دوران می تواند نویدبخش نتایج خوبی باشد.
با توجه به اینکه هر کدام از ما این تجربه را به صورت متفاوتی پشت سر می گذاریم، در کوتاه مدت بهترین پیشنهادی که دارم این است که به فرزندان خود گوش فرا دهید. اجازه دهید از طریق زبان، بازی، هنر یا وسایل دیگر آنچه را که تجربه می کنند، را بیان کنند. احساسی که در این دوران داریم بستگی به روز دارد و قابل تغییر است. اجازه دهید بدانند که در کنار آنها هستید و تجربیات آنها را تأیید کنید، حتی احساسات منفی به نام استرس، عصبانیت و ناراحتی، کمک کننده است. اگر می توانید، تمرکز کنید که چگونه آموختههای آنها می تواند الهام بخش عمل و میل به تغییر جهان باشد همانگونه که توسط جهان احساساتشان تغییر کرد. با ایدههای مختلف سرگرم شوید و از تخیل به عنوان ابزاری ضروری برای گذراندن دوران سخت استفاده کنید.
در عین حال می توانید با اسباب بازیهایی مانند لگو ، کودک خودتان را از تبلت کمی دورتز کنید!